زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی و کیفیت زندگی کاری با خودکارآمدی کارکنان کوپ های فرماندهی انتظامی استان فارس انجام می شود. روششناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی همبستگی است. با توجه به اینکه جامعة آماری پژوهش مشخص و محدود (150 نفر) بود، از روش نمونه گیری تمام شمار استفاده شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه هوش هیجانی شوت (1998)، کیفیت زندگی کاری قاسم زاده (1384) و خودکارآمدی شرر (1982) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از روش های آماری در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافتهها: نتایج حاصل از بررسی فرضیههای پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی (و مؤلفه های آن) و کیفیت زندگی کاری (و مؤلفه های آن) با خودکارآمدی رابطه معناداری وجود دارد. نتیجهگیری: کارکنانی که از هوش هیجانی و کیفیت زندگی کاری بهتری برخوردارند، دارای خودکارآمدی بالاتری هستند. بنابراین، ارائه آموزش های لازم به کارکنان در زمینه هوش هیجانی می تواند نقش مؤثری در کارآمدی افراد و موفقیت سازمان داشته باشد. همچنین با طراحی نظام حقوق و مزایا، بیمه و بازنشستگی، خدمات رفاهی عمومی و. . . برای چنین مشاغلی در سازمان ناجا کیفیت زندگی کاری و کارآمدی، مطلوب تر خواهد بود.